Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس، زبگنیو برژینسکی، مشاور امنیت ملی جیمی کارتر، رئیس جمهور سابق آمریکا نیز قبل از مرگ خود و در سال ۲۰۱۲ میلادی، مصاحبه‌ای جنجالی با شبکه یورونیوز صورت داد که وجه تمایز این مصاحبه، تاکید وی بر پایان هژمونی آمریکا و جهان تک‌قطبی بود.

نوام چامسکی هم آمریکا را امپراتوری در حال سقوط می‌نامد و فرید زکریا از جهان پساآمریکایی سخن می‌گوید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بسیاری از اندیشمندان آمریکایی، تضعیف و افول قدرت آمریکا را گزاره‌ای غیرقابل انکار می‌دانند.

روزنامه جام جم در خصوص افول نظم لیبرال و خیزش چین گفت‌گویی را با پروفسور نوام چامسکی انجام داده که در ادامه می‌خوانیم. چامسکی فیلسوف، نظریه‌پرداز، زبان‌شناس و استاد بازنشسته دپارتمان فلسفه و زبان‌شناسی موسسه تکنولوژی ماساچوست(MIT) آمریکاست.

برخی بر این باورند که نظم سلطه لیبرال به رهبری آمریکا در نظام بین‌الملل به چالش کشیده شده و جهان در حال گذار به نظمی است که در آن قدرت‌های غیرغربی در حال گسترش هستند. به نظر شما آیا قدرت‌های غیرآمریکایی در تلاشند تا در چارچوب همان لیبرالیسم غربی حرکت خود در نظام بین الملل را تنظیم کنند؟

نظم هژمونیک لیبرال عمدتاً افسانه و اسطوره بود. چین به دنبال ایجاد حوزه نفوذ خود است؛ درست مانند دیگران، هر چند که این کار را عمدتا توسط «قدرت نرم» به جای «قدرت سخت» انجام می‌دهد. آمریکا اکنون برای جلوگیری از توسعه اقتصادی پیشرفته چین، اعلام جنگ اقتصادی کرده است، اما افول آمریکا واقعی است. نگاهی دقیق به افول آمریکا نشان می‌دهد که بازیگرانی مانند چین نقش به‌سزایی در معادلات جهانی ایفا می‌کنند. افول آمریکا که اکنون چنین نگرانی‌هایی را برانگیخته است، یک پدیده تازه نیست. این به پایان جنگ جهانی دوم بازمی‌گردد، زمانی که آمریکا نیمی از ثروت جهان و امنیت غیرقابل مقایسه و دسترسی جهانی را در اختیار داشت. برنامه‌ریزان طبیعتاً به خوبی از اختلاف قدرت بسیار آگاه بودند و قصد داشتند آن را به همین شکل حفظ کنند.

نگاه لیبرالیستی کلان آمریکا که بر مبنای سلطه‌محوری واشنگتن در حوزه روابط بین‌الملل و خودبرترپنداری آن شکل گرفته بود چگونه در طول تاریخ سیاسی جهان - خصوصا طی سال‌ها و دهه‌های اخیر - به چالش کشیده شد؟

جورج کنان، نظریه‌پرداز معروف که دیدگاه او بر سیاست خارجی آمریکا برای سالیان متمادی حاکم بود، معتقد بود که هدف اصلی سیاست حفظ «موقعیت نابرابری» است که ثروت عظیم ما را از فقر دیگران جدا می‌کند. برای دستیابی به این هدف، او توصیه کرد: «ما باید از صحبت در مورد اهداف مبهم و غیرواقعی مانند حقوق بشر، افزایش استانداردهای زندگی و دموکراتیزه‌کردن دست برداریم و به مفاهیم مستقیم قدرت بپردازیم. «شعارهای آرمانگرایانه» باید در خطاب به دیگران، از جمله طبقات روشنفکر که انتظار می‌رود آنها را تبلیغ کنند، به طور برجسته نشان داده شوند. مداخله‌گرایی آمریکا در دیگرنقاط دنیا، با توجه به همین رویکرد گسترش یافت، اما افول یکباره آغاز شد. در حال حاضر، چین و هند رشد سریع (اگرچه بسیار نابرابری) را ثبت کرده‌اند. به نظر من در این میان، چین بزرگ‌ترین مرکز تولیدی جهان است، اما تا حد زیادی به عنوان یک کارخانه مونتاژ برای قدرت‌های صنعتی پیشرفته در حاشیه آن و برای شرکت‌های چندملیتی غربی عمل می‌کند. احتمالا این موضوع در طول زمان تغییر خواهد کرد. تولید مرتبا مبنایی را برای نوآوری فراهم می‌کند. یکی از نمونه‌هایی که متخصصان غربی را تحت تأثیر قرار داده است، تصاحب بازار رو به رشد پنل‌های خورشیدی جهانی توسط چین است، نه بر اساس نیروی کار ارزان، بلکه با برنامه‌ریزی هماهنگ و به طور فزاینده‌ای نوآوری.

نقش عوامل درونی و بحران‌های ساختاری و پوچ‌بودن نظم لیبرالیستی را در افول هژمونی آمریکا چگونه ارزیابی و تحلیل می‌کنید؟

واقعیت اصلی این است که آمریکا از داخل در حال فروپاشی است. قبلا هم گفتم دموکراسی آمریکایی بی‌معناست و این کشور در اختیار طبقه سرمایه‌دار قرار گرفته است. در سیاست خارجی آمریکا همان دکترین‌های غیر‌منطقی امروز نیز حاکم است که آمریکا از خود در برابر تهدیدات اوراسیا دفاع می‌کند. در مرز غربی اوراسیا، آمریکا با گسترش اتحاد نظامی تهاجمی خود، یعنی ناتو، تا مرز روسیه مدعی دفاع از خود است. در مرز شرقی، آمریکا با ایجاد حلقه‌ای از «دولت‌های نگهبان» برای «محاصره» چین دست به کار شده است. این روند در دیگر نقاط دنیا نیز ادامه دارد.

برخی معتقدند طبقه متوسط چین تهدیدی بزرگ برای آینده این کشور خواهد بود. زیرا این طبقه خواهان توسعه سیاسی است که چین فاقد آن است. از سوی دیگر برخی معتقدند طبقه متوسط در چین مانند طبقه متوسط در غرب نیست و اکثریت این طبقه به دولت وابسته بوده و خطری برای پکن نخواهد داشت. نظر شما در این خصوص چیست؟

پیش‌بینی سخت است. نمی‌توان به راحتی درباره این موضوع را چیزی گفت. اما مشکلاتی که چین با آن مواجه است جدی است. برخی از آنها جمعیت‌شناختی هستند. بر اساس یک مطالعه تحقیقاتی، مرگ و میر در چین در طول سال‌های مائوئیست به شدت کاهش یافته بود که عمدتا نتیجه توسعه اقتصادی و بهبود در آموزش و خدمات بهداشتی، به ویژه جنبش بهداشت عمومی که منجر به کاهش شدید مرگ و میر ناشی از بیماری‌های عفونی شد. این پیشرفت با شروع اصلاحات سرمایه‌داری ۳۰سال پیش پایان یافت و از آن زمان میزان مرگ و میر افزایش یافته است. بنابراین، چین زمانی با برخی موانع مواجه شد که اصلاحات سرمایه‌داری را جایگزین رویکرد داخلی خود کرد. با این حال باید تاکید کنم که رشد اقتصادی اخیر چین به طور قابل ملاحظه‌ای متکی به «پاداش جمعیت‌شناختی» است، یعنی جمعیت بسیار زیادی که در سن کار قرار دارند. عرضه نیروی کار ارزان مازاد، که یکی از عوامل اصلی معجزه اقتصادی چین است.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: نوام چامسکی لیبرالیسم فروپاشی آمریکا فوکویاما

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۰۳۹۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

حکایت آمریکایی که دیگر «آمریکا» نیست

تاریخ پر است از سرگذشت ابرقدرت‌هایی که دیگر قدرتی برایشان باقی نمانده و سرزمین‌هایی که از شوکت و ثروتشان تلی از خاک به یادگار مانده است و این حکایتی است که به نظر میرسد این روز‌ها نیز در حال تکرار شدن است.

فروپاشی ابرقدرتی آمریکا سخت است؟

پیش از جنگ سرد آمریکا و شوروی به عنوان رهبران دو بلوک غرب و شرق قدرت و یا همان هژمونی جهان را در دست داشتند؛ با شروع جنگ سرد، اما یکی از این قدرت‌ها از بین رفت و جهان به عنوان جهانی تک قطبی به راه خود ادامه داد.

نشریه «فارن افرز» سال ۹۹ در زمان هیاهوی برجام نوشت  تمامی عواملی که روزی باعث قدرت جهانی آمریکا شده بودند، امروز در حال دگرگونی است و به سویی می‌رود که به هژمونی آمریکا پایان دهد. فروپاشی ابرقدرتی آمریکا سخت است، اما با تحولات جهانی استحکام گذشته خود را از دست داده است.

 سال ۲۰۲۲ هم راشا تودی گزارش داد:  سال ۲۰۲۲ رو به پایان است. این سال، سالی بود که پیامد‌های مهمی برای آینده ژئوپلیتیک جهانی داشت و در کتاب‌های تاریخ از آن یاد خواهد شد. به طور خاص، این سال نشانگر پایان سه دهه تک قطبی آمریکا بود که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ آغاز و سبب ایجاد جهان چند قطبی جدید متشکل از قدرت‌های بزرگ رقیب متعدد  شد. ۱۲ ماه گذشته اگرچه مدت‌ها قبل در حال شکل گیری بود، اما تثبیت نهایی دوره ژئوپلیتیکی جدید را رقم زد. عملیات نظامی روسیه در اوکراین نقطه عطف تعیین کننده بود، که نمایانگر گسست نهایی از جهانی بود که با سقوط اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد. کاتالیزور اصلی این تغییر، خود آمریکا بود، که دیگر از  جهانی شدن که زمانی از آن حمایت می‌کرد، خوشش نمی‌آمد. کاهش هژمونی آمریکا از طریق احیای مجدد دولت‌های رقیب که به میل آمریکا اصلاحات انجام نمی‌دهند (روسیه و چین) انجام شده است.

حمید صالحی کارشناس مسائل منطقه در این زمینه معتقد است: شکی نیست که قدرت و نفوذ آمریکا در طی این چند سال اخیر رو به افول است به این معنی که هیمنه و هژمونی آمریکا در دستگاه‌ها و نهاد‌های بین المللی کمتر شده است. کاهش قدرت آمریکا در نهاد‌های بین المللی دلایل متعددی دارد که بخشی از آن قدرت گرفتن چین و همچنین روسیه است و بخش دیگر مربوط به تحولاتی است که در منطقه رخ می‌دهد و نیز اتفاقات درون ایالات متحده از جمله عواملی است که بر کاهش قدرت آمریکا تاثیر گذاشته است. براساس قرارداد بین المللی ۱۹۲۵ ژنو که استفاده، تولید و انباشت سلاح شیمیایی ممنوع است، اما آمریکایی‌ها در لائوس و... استفاده کردند، این مساله نشان می‌دهد آمریکایی‌ها هر چه به نفع‌شان باشد حمایت و ضمانت کرده و آن را دنبال می‌کنند.

صالحی خاطرنشان کرد: آمریکایی‌ها در دو سه موضوع دارای قدرت هستند از جمله دلار،   اما در شرایط کنونی و تحولات اخیر این قدرت آنان رو به افول است. تحولات منطقه‌ای و جهانی هم در این مساله تاثیر گذار است؛ بنابراین عوامل مختلفی دست به دست هم داده تا شاهد روند کاهش قدرت آمریکا باشیم که نتایج مثبتی در به نتیجه رسیدن معاهدات بین المللی و رأی دادگاه لاهه دارد، البته یکسری تحولات بین المللی مانند جنگ روسیه و اوکراین هم در این موضوع موثر هستند.

مقاومتی که باعث شکست آمریکا شد

اما یکی از عواملی که بسیاری معتقدند روند سقوط این هژمون سابق را تسریع کرده محور مقاومت است.

حسین کنعانی مقدم کارشناس سیاست خارجی در این باره گفته است: آمریکا در ماجرای طوفان الاقصی به طور تمام قد درکنار رژیم صهیونیستی قرار رفت و این جمله معروف بایدن که ما درحمایت از رژیم صهیونیستی ایستاده ایم عملا شراکت در جنایات نسل کشی، کودک کشی و اقدامات دد منشانه رژیم صهیوینستی در برابر ملت فلسطین و علیه صلح و امنیت جهانی شد. تصور آمریکا هم این بود که رژیم صهیونیستی در میدان با نبرد میتواند بر مردم فلسطین غلبه کند. همچنین با توج به اینکه خود رژیم صهیونیستی مولود نامشروع پیوند آمریکا و انگلیس بود خیلی تلاش داشتند تا این طفل نامشروع را حفظ کنند، اما در طوفان الاقصی اراده ملت فلسطین پیروز شد و عملا آمریکا نتوانست در میدان و صحنه بین المللی و حتی در موضوع رسانه‌ای اقدامی را در جهت بقای صهیونیست‌ها انجام دهد تا حدی که خودش هم اکنون در گیر یک جبش اجتماعی و دانشجویی است که در حال جهانی شدن است.

مقاومت معادلات قدرت را در دنیا برهم زده است

وی ادامه داد:  باتوجه به گذشته جنبش دانشجویی در آمریکا در سال ۱۹۶۰ که در مقابله با بحث مداخلات آمریکا در ویتنام بود و باعث شد که آمریکا عقب نشینی کند و تسلیم اراده دانشجویان شود میتوان الان هم گفت که آمریکا در درون خود هم دچار شکست شده است. زیرا الان به جای اینکه یک آمریکایی بگوید که من در کنار اسرائیل ایستاده ام شاهد این است که حتی مردم و نخبگان خود را هم از دست داده است؛ بنابراین شکست خورده قطعی میدان و دیپلماسی رژیم صهیونیستی است با توجه به اینکه الان هم در صحنه بین المللی شاهد قطعنامه ۲۷۲۸ برعلیه رژیم صهیونیستی بودیم تا حدی که خود آمریکا هم رای ممتنع داد و نتوانست این قطعنامه را وتو کند. در حال حاضر هم بسیاری از کشور‌ها در پی این هستند که روابط سیاسی و دیپلماتیک و اقتصادی خود را با صهیونیست‌ها قطع کنند و در هیچ یک از حنه‌هایی که برایشان متصور بود پیروز نشدند و محور مقاومت از همیشه پیروزتر است و در معادلات بین المللی و منطقه‌ای هم بعد از عملیات وعده صادق حرف اول را در مناسبات میزند.

این کارشناس معتقد است: همه میدانند که مقاومت معادلات قدرت را در دنیا برهم زده است و الان میتوان گفت که یکی از محور‌های شکل گرفته در جهان چند قطبی محور مقاومت و از جمله جمهوری اسلامی است که این محور را حمایت میکند. ایران در بریکس و شانگهای و در معاملات منطقه‌ای در مناسبات قفقاز و سایر کشور‌ها اثر موثری داشته است چه از نظر سیاسی چه امنیتی و چه اقتادی بنابراین قطب سوم جهان در حال شکل گیری با بازیگران مطرح است.

 

باشگاه خبرنگاران جوان سیاسی سیاست خارجی

دیگر خبرها

  • روایت «شینهوا» از ماشین سرکوب آمریکا دربرابررستاخیزدانشجویان
  • خیزش دانشگاه‌های آمریکا علیه محور شرارت آمریکایی-اسرائیلی
  • واکاوی ریشه‌های اعتراضات ضداسرائیلی در دانشگاه‌های آمریکا
  • (ویدئو) جشن تولد ۴۱ سالگی افسانه پاکرو
  • روایت پالتیکو از اعمال نفوذ زلنسکی بر رئیس مجلس نمایندگان آمریکا
  • مردود شدن لیبرالیسم در آزمون آزادی/محکومیت برخورد پلیس آمریکا
  • صدای شکسته شدن استخوان‌های لیبرالیسم و نئولیبرالیسم به گوش می‌رسد
  • حکایت آمریکایی که دیگر «آمریکا» نیست
  • روایت عضو شورای شهر اصفهان از تفاوت دانشگاه‌های ایران و آمریکا
  • نیویورک‌تایمز: سیستم پزشکی غزه در آستانه فروپاشی است